کمپين يک روز بدون گناه

یک روزِ بدونِ گناه

یک روزِ بدونِ گناه

بی شک می نگری ای خدای من
از خوفت، جریان اشکم را
و از ترست، پریشانی دلم را
و از هیبتت، لرزش اعضایم را
این همه شرمساری من به خاطر سوء رفتار من است،
و به همین خاطر از شدت زاری به درگاهت، صدایم فروخفته
و زبانم از راز و نیاز با تو بازمانده ... (قسمتی از دعای 16 صحیفه سجادیه)

در اینجا گرد آمده ایم تا با همکاری و همراهی یکدیگر قدمی برداریم به سوی معبود خویش. می دانیم دانستن بیشتر، مسؤولیت بیشتر به همراه دارد و ندانستن، عذاب. پس با امید به فضل و رحمت پروردگار عالمیان به سوی دانایی قدم برمی داریم، شاید جزءِ رستگاران قرار گیریم.
دوست عزیزم با خواندن پست های این وبلاگ یا به نیازمندی ما پی خواهی برد و یا به ناآگاهی خود. در حالت اول مسلمانی ما ایجاب می کند که به اعضای وبلاگ در راه رسیدن به هدفشان کمک کنیم و در حالت دوم دانسته های جدیدمان، مسؤولیت های جدید را به همراه خواهد داشت.

اگر دوست دارید در این مسیر با ما همسفر شوید، کافی است یک یاعلی بگویید...

ما به آمدن مردی از جنس باران سخت امیدواریم.
شاید او نیز به یاری ما امیدوار شود...

و العاقبه للمتقین

سلام

با عرض تسلیت شهادت شیخ نمر باقر النمر خدمت آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و شما شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام؛ میرویم که در این هفته بر اساس جدول درباره گناه خشم و بداخلاقی باهم صحبت کنیم.

لازم میدونم تا از همه دوستان بابت مشارکت و همراهیشون در بحث ها تشکر کنم.

دوستان من میخوام با این سوال شروع کنم؛ دلیل اصلی که در مواقع عصبانیت و خشم نمی توانیم خودمون رو کنترل کنیم و به اصطلاح کظم غیض نماییم به نظر شما در چه هست؟

اصلا تا حالا از بداخلاقی چی نصیبمون شده که رهاش نمیکنیم؟

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۲

نظرات (۲۱)

خوب سخته کنترل خشم!!!! مخصوصا وقتایی که به دلایلی اعصاب آدم ضعیف تر هم شده باشه!
نصیبمونم از بد اخلاقی از دست دادن دوستامون و یه عالمه پشیمونی...
۱۲ دی ۹۴ ، ۱۶:۴۱ مآه گُل .🌷
به نظرم البته از نظرمن ! دوست داریم عصبانیت رو روی کسی خالی کنیم حالا باهر چی غر و ...
منم با گندم بانو موافقم که پشیمونی نصیبمون شده !
۱۲ دی ۹۴ ، ۱۶:۴۱ .. مَروه ..
سلام یک دلیلی که برای زود خشمگین شدن وجود داره مسلما عدم صبره و طاقت کم.
که باز علت این میتونه سختی نکشیدن نفس باشه.
یعنی روح انقدر ضعیفه که سر کوچیکترین مشکلی بهم میریزه.
لازمه اش اینه که به روحمون سختی بدیم،مثل تمرینهای ورزشی.
یکم به خواسته هاش جوابهای منطقی بدیم و گاهی نه بگیم مثل تربیت بچه های کوچولو،نرم و منطقی تا بزرگ بشه و رشد کنه.

یه راه دیگه هم اینه که روش تخلیه ی خشم رو عوض کنه.)البته این هم محتاج یه کنترل و تربیته اولیه است (
یعنی چی روش عوض بشه.
فرد پرخاشگر اول میتونه برای شروع مثلا خشمش رو روی بالشت خالی کنه..بجای داد زدن یا چیز دیگه.
انرژی منفی رو تخلیه کنه یجوری که به کسی ضربه نرسه.
اگر عصبانیت انقدر شدیده که کنترلش سخته از خونه بره بیرون و تند تند راه بره...
اونجا میتونه زیر لب انقدر غر بزنه تا خالی بشه  بدون ایجاد کدورت.
این روش ها کم کم کنترل فرد رو بالا میبره...
وقتی خشم کنار میره تازه عقل روشن میشه! اونوقت منطق جلو میاد..
هر چی این کنترلها جلوتر میره،یوقت طرف اصلا به تند راه رفتن هم نیازی نداره.
چون شدت خشم نقدر کنترل شده هست که فرد میتونه براحتی سکوت کنه،حتی در همون فضا.
یا بشینه واقعه رو با شدت و حق به جانبی بنویسه،یکم سبک بشه،بعد که عقل روی کار اومد میبینه ارزش نداشته هیچی که اعصابش رو خورد کنه..و تازه اشتباهاتش و اشتباهات طرف مقابلش وراه حل رو پیدا میکنه.


۱۲ دی ۹۴ ، ۱۶:۴۴ .. مَروه ..
اصولا وقتی ادم عصبانی باشه خیلی به غر زدن علاقه مند میشه:)
بنابراین نوشتن و پاره کردن میتونه گزینه ی خیلی خوبی باشه برای تخلیه.
مروه درست میفرمایند 
نیازمند کار روی نفس هست و تمرین زیاد
موقع عصبانیت دوست داریم زود اون فشار روی مغز و اعصاب رو تخلیه کنیم و راحت ترین
راه و دم دست ترینش داد و فریاد سر بقیه است که بعد مسلما پشیمونی .
نداشتن صبر اصلی ترین دلیلش هست .

فکر میکنم لازمه از مروه تشکر کنم :) 
۱۳ دی ۹۴ ، ۰۰:۰۵ .. مَروه ..
خواهش میکنم عزیزان؛)
باسمه تعالی
سلام
اگر اجازه بدهید تا اینجای بحث رو جمعبندی کنم

قبل از شروع از خانم مروه بابت راهنمایی های خوبشون تشکر می کنم.

چند نفر از دوستان به سخت بودن کنترل خشم اشاره کردند و از دست رفتن دوستان را عاملی برای پشیمانی ذکر کردند(از این نظر می توان نتیجه گرفت: زمانی که انسان نسبت به از دست دادن رابطه ای نمی ترسد، انگیزه ی قوی ای برای کنترل خشم خود ندارد. به عنوان مثال در مورد خانواده(همسر یا پدر و مادر) چون ما به بودن آنها در کنار خود مطمئنیم، لذا از بروز خشم نسبت به آنها ابایی نداریم متأسفانه :( )
دوستمان عامل بروز خشم را عدم صبر و طاقت کم ذکر کرده اند و عامل کم طاقتی را ضعف روح.
در نتیجه ایشان فرموده اند که اگر روح تربیت شود، کنترل خشم نیز آسان می شود.
دو راه حل برای تربیت روح ذکر شده است:
1- سختی دادن به روح
ورزش کردن، پاسخ منطقی دادن به خواسته های نفس و ... روش هایی است که در این زمینه ذکر گردیده.
2- تخلیه ی خشم به گونه ای که به کسی آسیب روحی نرسد.
الف) تخلیه روی اشیاء مانند بالشت
ب) تخلیه از طریق فعالیت جسمانی مانند تندتند راه رفتن
ج) نوشتن واقعه با تمام بغض ها

اجرای این روش ها به مرور زمان سبب می شود که روح انسان تقویت شده و کنترل خشم برای او آسان شود.

به نظرم لازمه یه نکته ای رو به خودمون یادآور بشم.

اگر خاطرتون باشه ما بناست روی تک تک گناهان کار کنیم تا طریقه ی مقابله با آنها را بشناسیم. تا اینجای کار دو گناه غیبت و خانواده رو کار کردیم.

سؤال:
آیا مباحث مطرح شده مفید بود یا هنوز مشکل سر جای خودش باقیه؟
آیا دفترچه ها رو پر می کنیم یا شیطون مانعمون می شه و می گه حالشو نداریم؟
پر کردن دفترچه باعث می شه که من دائماً به خودم نحوه ی مقابله با اون گناه رو یادآور بشم و به مرور زمان اون گناه رو ترک کنم.
به نظر من در مورد غیبت بحث خوب و کاربردی ای شکل گرفت، اما بحث خانواده هنوز جای کار داشت. اما اون چیزی که مهم تره اینه که دوستان انگیزه ی اصلی رو از ایجاد این مباحث فراموش نکنند.
واضح تر بگم، برای من نوعی، پر کردن منظم و شبانه ی دفترچه از نان شب هم واجب تره.
یکی از راه هایی که می تونید وسوسه گری شیطان رو بشناسید، دقیقاً حرف هایی که موقعی که قصد پر کردن دفترچه رو می کنید، تو گوشتون می خونه. (الآن دیگه دیروقته، من امروز کاری نکردم، حالا امروزو ولش کن، فردا صبح پرش می کنم، خیلی خسته ام، این کارا فایده ای نداره و ...)
برای اینکه بتونم جلوی شیطون توی این زمینه بایستم، باید مثل نماز به خودم این کار رو واجب کنم و هر موقع هم قضا شد، اون رو در اولین فرصت به جا بیاورم. مثلا اگر امشب به هر دلیلی دفترچه رو پر نکردم، فردا هر موقع که یادم اومد پر کنم و به هیچ وجه نگم، دیگه که گذشت و من یادم نمی یاد دیروز چی کار کردم و ...

ببخشید اگر زیاد حرف زدم.
إن شاء الله همگی موفق باشیم.

سلام
ممنون از یادآوری و جمعبندیتون

چندتا سؤال
چرا نباید عصبانی بشیم؟ عصبانیت ما فقط ضرر بیرونی داره؟ راه مقابله با عصبانیت فقط تربیت نفسه؟ تنها علت عصبانیت فقط ضعف روحی و کم طاقتیه؟
ظاهرا من از خودم سوال پرسیدم؟
:(

سلام دوستان. ممنون از همگی به خصوص مروه خانم .جمع بندی خوبی هم بود. خیلی سخته جلوی عصبانیتمون رو بگیریم ولی با تمرین میشه جلوی این گناه بزرگ رو گرفت . التماس دعا
۲۸ دی ۹۴ ، ۰۳:۰۶ .. مَروه ..
سلام بر اهل کسا
عصبانی شدن و خشم یکی از اجساسات بشریه و اصلا هم چیز بدی نیست..اتفاقا خیلی جاها لازم هم هست.
اما شیوه بروز این خشمه که مهمه.
یه وقت شما نمینونی باعث و بانی اصلی رو باهاش حرف بزنی یا یه ظلمی بهت شده جرئت نداری حقت رو بگیری اینو سر کس دیگه خالی میکنی اینه که بده.

سوال دوم،فکر میکنم اساسا هر رفتار بدی که از ما سر میزنه اول خودمونو داغون میکنه،حالا خشم که اگه مهار نشه به شدت بر روانمون اثر منفی میذاره.

سوال سوم،فکر میکنم  همینطور باشه.

سوال چهارم میتونه این باشه میتونه واقعا عامل بیرونی اعصاب خوردکن باشه! منتها حرف اینه اگر ادم قوی النفس بود این خشم رو بخ بهترین شکل مهار میکنه.مثل جریان اب دهان انداختن اون ملعون به صورت امام علی..ع

چقدر خوب که میپرسید.




۲۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۶ ام اسی خوشبخت
سلام
با تشکر از دوستان برای این بحث مفید و کاربردی

متاسفانه مدتیه سرم خیلی شلوغ بود؛ در حدی که از اولین فرصتی که پیدا کردم برای خواب استفاده کردم اما خوشبختانه کمی سرم خلوتتر شده

سوالات دوست عزیزمون اهل کسا
چرا نباید عصبانی بشیم؟ چون هنگام عصبانیت تا حدی قدرت تعقل کم میشه و ممکنه ضرری به خودمون یا دیگران بزنیم که قابل جبران نباشه، ضرر روحی یا جسمی
عصبانیت ما فقط ضرر بیرونی داره؟  قطعا نه، گاهی ضرری که به خودمون و روحمون میزنیم عمیقتره
راه مقابله با عصبانیت فقط تربیت نفسه؟ بله، شما نظر دیگه ای دارید؟
تنها علت عصبانیت فقط ضعف روحی و کم طاقتیه؟ نه، گاهی ممکنه عوامل خارجی باعث عصبانیت بشن، حتی عوامل جسمی

در مورد دفترچه هم متاسفانه این مدت نتونستم پر کنم، اما ان شالله از امشب دوباره شروع میکنم
۲۸ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۳ ام اسی خوشبخت
گاهی بی منطقی های آدم های اطرافمون به قدری زیاد میشه که طاقت از کف میره
این مشکلی هست که مدتیه من درگیرشم، البته این خشم رو در درونم سرکوب میکنم و نهایتا به غر زدن ختم میشه اما همین هم اذیتم میکنه چون باعث شده دیدگاهم نسبت به آدمها کمی تیره بشه و ناخودآگاه دائما این آدمها تو ذهنم قضاوت بشن، نمیتونم نسبت به این آدم ها بی تفاوت باشم چون هر روز باهاشون در ارتباطم و این بی منطقی هاشون روی زندگی من تاثیر داره، قدرت مقابله باهاشون رو هم ندارم، بارها به خودم گوشزد میکنم که این امور ارزش عصبانیت و حرص خوردن نداره، به خودم گوشزد میکنم این آدم ها به اندازه فهم خودشون دارن رفتار میکنن و من نباید بخاطر کارهاشون عصبانی بشم اما وقتی بخاطر کارهاشون به زحمت میفتم نمیتونم عصبانی نشم
در حال حاضر تنها چیزی که آرومم میکنه پناه بردن به خدا و نماز خوندنه، اما وقتی دوباره به کارهاشون ادامه میدن، روز از نو و روزی از نو ...

دوستان عزیز در این مورد راهکاری دارید؟
سلام
ممنونم
البته با عرض معذرت با نظراتتون به طور کامل موافق نیستم

یه ذره اگر بهم فرصت بدید، موارد اختلافی رو ذکر می کنم(یکی دو روز)
باسمه تعالی
سلام
خشم چیست؟
خشم احساسی طبیعی در انسان است که همه ی افراد آن را به نوعی تجربه می کنند. هر وضعیتی که ما را ناکام کند باعث ایجاد احساس خشم می شود. ناکامی یعنی نرسیدن به خواسته های فردی. وقتی عاملی مانع رسیدن فرد به هدف و خواسته ها شود، عصبانیت بروز می کند. عاملی از جمله جسمانی (خستگی مفرط)، محدودیت هایی مثل (فلج یا ناتوانی پس از یک حادثه)، کم کاری فرد (آماده نبودن برای امتحان)، رفتار دیگران (سخت گیری بی دلیل، تحقیر و مسخره کردن) و فریب خوردن توسط دیگران می توانند موجب خشم شوند.
در صورتی که خشم به طور صحیح مدیریت شود، به ما انرژی می دهد تا در جهت رسیدن به اهداف مان فعالیت کنیم یا به مسائل و مشکلات رسیدگی نماییم. خشم، در صورتی که متعادل باشد، به کنترل اوضاع کمک می کند. به ما شجاعت می بخشد تا با قاطعیت خواسته های خود را ابراز و دیگران را با دیدگاه های خویش آشنا کنیم. در صورتی که خشم به شیوه ای غلط ابراز شود یعنی سبب واکنش های غضب آلود و پرخاشگرانه گردد، نه تنها مشکلات حل نشده باقی می ماند بلکه بیشتر می شود که مهمترین اثر منفی آن اختلال در ارتباط با دیگران است.
منبع: http://rasekhoon.net/article/show/790171
خشم و پرخاشگری. احتمالا خیلی از ما فکر می کنیم این دو تا یکی هستند اما اینطور نیست. خشم یک هیجان طبیعی است. همه ما احساس خشم را تجربه می کنیم. حالا بعضی وقت ها شدید، بعضی وقت ها خفیف اما پرخاشگری یک رفتار است. ما ممکن است خشمگین شدن یک نفر را نبینیم اما حتما پرخاشگری اش را می بینیم. پرخاشگری یعنی کاری که باعث صدمه دیدن خودمان یا دیگران یا اشیا می شود. همیشه خشمگین شدن به پرخاشگری منتهی نمی شود. پرخاشگری فقط یکی از خشم و پرخاشگری. احتمالا خیلی از ما فکر می کنیم این دو تا یکی هستند اما اینطور نیست. خشم یک هیجان طبیعی است. همه ما احساس خشم را تجربه می کنیم. حالا بعضی وقت ها شدید، بعضی وقت ها خفیف اما پرخاشگری یک رفتار است. ما ممکن است خشمگین شدن یک نفر را نبینیم اما حتما پرخاشگری اش را می بینیم. پرخاشگری یعنی کاری که باعث صدمه دیدن خودمان یا دیگران یا اشیا می شود. همیشه خشمگین شدن به پرخاشگری منتهی نمی شود. پرخاشگری فقط یکی از نتیجه های محتمل خشمگین شدن است.
معلوم است که در مورد خودمان یا دیگران این صدمه حتما فیزیکی نیست. آدم هایی را که توی خیابان به بهانه ای دست به یقه یا دهان به یقه (!) شده اند. یکی با یکی تصادف کرده، یکی با یکی سر یک مساله مالی دعوا دارد، یکی حس کرده یکی دیگر به او توهین کرده، یکی دیگر که ما نمی بینیمش و صدایش را که ما نمی شنویم، از طریق امواج نامهربان موبایل دارد به گوش این یکی می رساند و این یکی دارد با صدای بلند جوابش را می دهد، یکی دارد به کنار دستی اش که خیلی مهربان کنار هم راه می روند طعنه می زند. باورش سخت است اما همه این آدم ها دارند به هم «پرخاشگری» می کنند. یکی با دستش، یکی با پایش، یکی با کلمه هایش، یکی با صدایش، یکی با وارونه کردن کلمه هایش. این پرخاشگری ها هم تبعات دارد. برای یکی این تبعات زود اتفاق می افتد، برای یکی دیر. خلاصه اگر کسی می خواهد ماهرانه زندگی کند، باید روی خشمش لگام بزند و نگذارد خشمش با پرخاشگری بلند شود.
نشانه های خشم
راستش خیلی وقت ها ما خودمان هم متوجه نمی شویم چه هیجانی را تجربه می کنیم. الان استرس داریم، بی قراریم یا خشمگینیم؟
خیلی وقت ها به خاطر اینکه خشمگین شدن را چیز بدی می دانیم، اصلا به خودمان اجازه نمی دهیم احساسمان برچسب خشم بخورد و فکر می کنیم اسمش چیز دیگری است. خشم چندین و چند نشانه دارد که روی هم رفته به سه دسته تقسیم می شود؛ نشانه هایی که در بدنمان تجربه اش می کنیم، نشانه هایی که در فکرمان می گذرد و نشانه هایی که نشانش می دهیم:
1- نشانه های بدنی
خشم خفیف و شدید دارد و بنابراین نشانه های بدنی اش هم ممکن است کم و زیاد یا شدید و ضعیف باشد اما اگر این نشانه ها را در بدنتان دیدید، به عنوان یک هشدار از خشمگین شدنتان جدی اش بگیرید:
* احساس داغ شدن و گرما
* احساس انرژی زیاد
* سرخ شدن پوست
* لرزش در دست ها
* تنفس سریع
* احساس انقباض و فشار در عضله ها
* افزایش ضربان قلب و نبض
2-  نشانه های فکری
وقتی که خشمگین می شوید، بیشتر از همیشه غیرمنطقی فکر می کنیم.
در واقع موقع خشمگین شدن قضاوت ما به هم می ریزد. انواع و اقسام این به هم ریختن فکر را اینجا ردیف کرده ایم:
* تفکر همه یا هیچ: مثلا «همه گذاشته اند توی کار من، من همیشه بدشانسی می آورم.»
* تعمیم بیش از اندازه: مثلا «اینکه الان نمره بدی آورده ام نشان دهنداه خنگی من است.»
* قضاوت بد (ذهن خوانی): مثلا «این حتما قصدی داشته که اینجور کوبیده به ماشین من.»
* قضاوت بد (پیشگویی): مثلا «من مطمئنم امروز هم استاد به من گیر می دهد.»
* باید و نباید: مثلا «من باید حال این را بگیرم تا بفهمد نباید اینجور رفتار کند.»
* برچسب زدن: مثلا «این آدم مزخرف دیوانه است که دارد با من این کار را می کند.»
3- نشانه های رفتاری
پرخاشگری نشانه رفتاری خشم است. البته همانطور که گفتیم، خشم می تواند این نشانه را داشته باشد یا نه.
انواع و اقسام پرخاشگری
احتمالا تا می گویند پرخاشگری شما یاد درگیری های فیزیکی می افتید، اما ابتدایی ترین تقسیم بندی پرخاشگری، تقسیم آن به کلامی وبدنی است. یعنی ما بعضی وقت ها با کلمه و بعضی وقت ها با فیزیکمان به خودمان یا دیگران ضربه می زنیم.
دومین تقسیم بندی، مستقیما یا غیرمستقیم بودن پرخاشگری است. آیا ما مستقیم به طرف مقابل ضربه می زنیم یا غیرمستقیم؟
سومین تقسیم بندی هم فعال و منفعل بودن پرخاشگری است. در پرخاشگری فعال ما یک کار را انجام می دهیم و پرخاشگری می کنیم اما در پرخاشگری منفعل ما با انجام ندادن کاری اعصاب دیگران را به هم می ریزیم. مثلا با جواب ندادن به تلفن.
با این حساب می شود چندین نوع ترکیب از پرخاشگری را ردیف کرد:
1- پرخاشگری بدنی، فعال، مستقیم
همان تصویر کلیشه ای ما از پرخاشگری: زخمی کردن، مشت زدن، لگد زدن
2- پرخاشگری بدنی، فعال، غیرمستقیم
مثلا گذاشتن تله برای زخمی کردن یک نفر،
یا انکار خشم که در دراز مدت افسردگی می آورد. (کسانی که خیلی زیاد از مکانیسم انکار استفاده می کنند واقعا باور می کنند «همه چی آرومه و من چقدر خوشبختم» و اینها) اما مساله این است که به هر حال بین آدم ها تعارض وجود دارد.
یا اجیر کردن یک آدم برای زدن دیگران
3- پرخاشگری بدنی، منفعل، مستقیم
مثلا قهر کردن به حالت نشسته. هر چه دیگرانه بخواهند ما را بلند کنند، ما بلند نمی شویم.
4- پرخاشگری بدنی، منفعل، غیرمستقیم
مثلا حرکت نکردن همراه با یک گروه
5- پرخاشگری کلامی، فعال، مستقیم
مثلا فحش دادن یا توهین به دیگران
6- پرخاشگری کلامی، فعال، غیرمستقیم
 مثلا پخش شایعات بی اساس در مورد یک نفر
7- پرخاشگری کلامی، منفعل، مستقیم
مثلا جواب ندادن به یک نفر
8- پرخاشگری کلامی، منفعل، غیرمستقیم
مثلا وقتی کسی از ما انتقاد می کند، نظر خودمان را بگوییم.
منبع: http://www.asriran.com/fa/news/267344
۱۶ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۰ ام اسی خوشبخت
با سلام خدمت دوستان عزیز
چرا اینجا بروز نمیشه؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کلیه حقوق این وبلاگ متعلق به [ یک روزِ بدونِ گناه ] می باشد ; ویرایش شده با توسط پلاک هفت