کمپين يک روز بدون گناه

یک روزِ بدونِ گناه

یک روزِ بدونِ گناه

بی شک می نگری ای خدای من
از خوفت، جریان اشکم را
و از ترست، پریشانی دلم را
و از هیبتت، لرزش اعضایم را
این همه شرمساری من به خاطر سوء رفتار من است،
و به همین خاطر از شدت زاری به درگاهت، صدایم فروخفته
و زبانم از راز و نیاز با تو بازمانده ... (قسمتی از دعای 16 صحیفه سجادیه)

در اینجا گرد آمده ایم تا با همکاری و همراهی یکدیگر قدمی برداریم به سوی معبود خویش. می دانیم دانستن بیشتر، مسؤولیت بیشتر به همراه دارد و ندانستن، عذاب. پس با امید به فضل و رحمت پروردگار عالمیان به سوی دانایی قدم برمی داریم، شاید جزءِ رستگاران قرار گیریم.
دوست عزیزم با خواندن پست های این وبلاگ یا به نیازمندی ما پی خواهی برد و یا به ناآگاهی خود. در حالت اول مسلمانی ما ایجاب می کند که به اعضای وبلاگ در راه رسیدن به هدفشان کمک کنیم و در حالت دوم دانسته های جدیدمان، مسؤولیت های جدید را به همراه خواهد داشت.

اگر دوست دارید در این مسیر با ما همسفر شوید، کافی است یک یاعلی بگویید...

ما به آمدن مردی از جنس باران سخت امیدواریم.
شاید او نیز به یاری ما امیدوار شود...

و العاقبه للمتقین

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان، میان من و یکی دیگر از دوستان کمپین بحثی پیرامون بیرون گذاشتن مو پیش اومده که ایشون از دلایل خودشون میگفتند و من هم جواب هایی رو میدادم که برخی از این نظرات در وبلاگ من بوده و برخی هم در وبلاگ ایشون و برخی در وبلاگ کمپین که به درخواست خود این سر کار خانم و بنده، از اونجایی که این مکالمات ما دو نفر در قسمت نظرات 3تا وبلاگ موجود هست و پاک نشده رو براتون میذارم؛ شما هم در ادامه این بحث اگر خواستید شرکت کنید، بحث ما تا ساعت 2:30 بامداد شنبه بطول انجامید و خلاصه بدلیل خواب سروته قضیه بصورت خوبی جمع شد ولی اگه بخواین و سوالی و نظری و بحثی باشه بیایند در نظرات این پست مطرح نمایید!

خانم آریانا م.ف: اها راستی این از فردا شروع میشه جان من کمکم کن من نمیتونم با حجاب کامل برم دانشگاههه اوا خاک به سرم

خلاصه جواب اعصاب من: خب کم کم حجابتونو بهتر کنید، برا اینکه زیاد تغییر نکنی با همان ارایش همیشگیتون برید دانشگاه ولی موهاتونو بپوشونید

خانم آریانا م.ف: نه میدونی مسله ی حجاب واقعا پیچیدست.  حجاب واقعا بحث جداگونه ای و خیلیا شاید اعتقاد شدید قلبی داشته باشن و خیلیا هم اینجوری عادت کردن.  من ادم بیحجابی نیست یعنی طرز لباس پوشیدنم جزو ادمای باحجابه اما حجاب مو منظورمه. واقعا واسم سخته همه ی موهامو بپوشونم. همین الانشم زیاد بیرون نمیریزم مدت هاست. ولی واقعا برام سخته نمیدونم چیکار کنم

خلاصه جواب اعصاب من: بابا اعتقاد اعتقاده، من درک نمیکنم برام بازش کنید

موی جلو سر با مو وسط سر با موی پشت سر چه فرقی میکنه! اگه اعتقاد داری خوب چرا همون دوتا تار مو رو هم بیرون میریزید اگه اعتقاد ندارید مثه این ادمایی که تو تهران کم نیستند چرا نیستی؟ ادمایی که از جلو و عقب موهاشون بیرونه و گهگاهی اون تیکه پارچه هم تو کوچه و مترو و خیابون از سرشونم میافته عین خیالشون نیست

این افراد بنظر من به بی اعتقادی در حجاب رسیدن (یا رومی روم یا زنگی زنگ چرا نیستی؟)

خانم آریانا م.ف: تهران و جریان اون سری افرادی که کل موهاشون از پشت و جلو پیداست و واسه قانون یه چیزی میزارن وسط سرشون با اشخاصی مثه من خیلی متفاوته. 
من فکر میکنم همین حجاب نصف کارم هم که رو به باحجابیه باعث میشه افکار بد راجبم کم پیش بیاد. من سعی میکنم جوری لباس بپوشم که چشم کسیو جلب نکنم هرچند هر از گاهی هست ادما کور نیستن. ولی واقعا تنها علتش اینه که
وقتی میرم جلوی اینه و موهامو کمی میزارم بیرون حس میکنم زیباتر به نظر میام . وقتی همون دو تار مو میره داخل خوب نمیدونم. فردا یه دونه از این هد هایی که تورین و جلوی سر میزنن متفاوت از رنگ مقنعه میخرم. حداقل بهتره اینه که کامل سیاه باشه.

اعصاب من: راه کار خوبیه

بعد یعنی شما باحجاب کامل باشین نسبت بهتون فکر بد میکنند تو جامعه؟!من از این فکرای بدی که گفتیند هیچ فکر بدی الان بذهنم نمیرسه

میشه بازش کنید

بعد مگه خدا صاحب قلوب نیست

مگه خدا خالق همه نیست

اگه بخاد یکی رو جذاب کنه خوب خودش مهر اون طرف رو میندازه تو دله بقیه

مثلا همین مرحوم اقای بهجت خدابیامرزدشون همگی چهرشونو دیدیم

وقتی مرد همه جوونا ناراحت بودند چه با حجابای کامل و چه کم حجابا

چرا چون مهرش تو دل همه بود، خدا مهرش رو بنظر من تو دلا انداخته بود

وگرنه چهره، بینی، قامت و لباساشون اصلا از دید امروزیا قشنگ نبود که هیچ بلکه از دید همونا ضایع هم بود

خانم آریانا م.ف: فکر بد: این روزا خیلی شده با شخصی که حجابه نامناسبی داره ینی پوشش لباسیش نه موهاش نامناسبه رفتم بیرون و از اول مسیر متلک شنیدم تا اخرش. اما خودم تنها که هستم هیچوقت همچین اتفاقی واسم نمیفته یعنی گاهی میفته ولی خیلی کم. و اشخاصی که ظاهر نامناسب تری دارن اشخاص واسه ی دوستی با همچین افرادی پیش قدم میشن و دوستیایی که سرو ته مناسبی نداره(هرچند من به ارتباط سالم اجتماعی در بعضی موارد ایمان دارم)
راجب ظاهرمم. چیزی به اسم نیاز به زیبایی شنیدی؟ خیلی اوقات از اینکه دارم موهامو اراسته میکنم واقعا واسه شخص خاصی یا جلب توجه نیست فقط واسه اینکه یه مقدار از اعتماد به نفسم میلنگه و وقتی همین یه تار مو میزنه بیرون حس بهتری دارم.

اعصاب من: آهان من نظرتونو بد خوندم فکر کردم نگاه بد افراد جامعه به ادمای کم حجابی که با حجاب میشند منظورتون بوده که گفتم اصلا نمیفهمم!

ولی این مورد که اره افراد مریض میرن دنبال ادمای بدحجاب تر رو کاملا قبول دارم!

 

من یه صحبتی به یکی دیگه از خونندگان وبلاگم در مورد نماز کردم

ایشون میگفت که ممکنه طرفا نماز نخونه ولی تو خلوت خودش یه ارتباطی با خداش برقرار کنه که تو 100تا نماز خوندن هم همچین ارتباطی برقرار نمیکنه!

من در جواب ایشون عرض کردم: من یه مهندسم وقتی به صاحب کارخونه میگم این ربات باید دوهفته ای یکبار سرویس بشه و این مدلی باید سرویس بشه بخاطر احاطه دانش من به اون رباتی هست که ساختمش

ولی صاحب کارخونه میاد میگه نه! من ماهی یبار به اون صورتی که خودم خواستم سرویسش کردم خیلی هم از روز اول که تو برام نصبش کردی بهتر کار میکنه

ولی من باید خودم رو بکشم تا به اون صاحب کارخونه حالی کنم، بابا من این رو ساختم شایدم با کار تو بهتر جواب بده ولی اگه قراره این ربات 20سال کار کنه تا به تعمیرات اساسی نیاز داشته باشه با این نحوه سرویس دهی تو این سر 3-4 سال نیاز به تعمیرات اساسی داره

خدا هم خودش خالق ماست و تو کتابش که کاتالوگ ما انسان هاست دستورات رو داده؛ شاید ما فکر کنیم با نخوندن نماز یا با بیرون گذاشتن مو من اعتماد بنفسم بالاتر میره یا بهتر با خدام ارتباط میگیرم یا قشنگتر میشم ولی غافل از اینیم که همه اینها سرابه و واهی است و از کجا معلوم این حاله خوبه الکی نباشه!

چرا چون خدا که سازنده ماست این رو قبول نداره!

شیطان کم دستش قوی نیست میگند یه نمازش 2هزار سال طول کشیده خونده، خودش هفت خطه بندگی خداست بلده از چه راهی وارد بشه

من هم میدونم اگه زیر ابروهامو بردارم یا ریشامو با تیغ و 3تیغ بزنم اعتماد بنفسم بقول شما بیشتر میشه ولی احکام اسلام میگه این کار تو مورد رضایت خدا نیست و این اعتماد بنفس تو سرابه، سراب!

حالا باز اون هدبند رو خیلی خوب اومدید!

خانم آریانا م.ف: صددردصد حرفتون عقلانیه من به این مسله شکی ندارم کاری به شخصی که اعتقاد نداره ندارم مسله منم و ادمایی مثه من. من اعتقاد دارم اما پای عمل که میشه میلنگم و صددرصد بهونست خودم اینو میدونم که این بهونست اما بازم وقتی میخوای همین یه تار مورو ببری عقب باید خیلی روحیه و ایمان قوی تری داشته باشی و حس میکنم من هنوز در اون حد نیستم.
در مورد نماز هم خوب اون دلی بحث نیست این قانونه مثه اینه که تو میگی تویه شهر کمر بند ایمنی نمیزنم در حالی که قانون میگه باید بزنی مسله ی نماز هم همینه قانونه رازو نیاز یکیش همینه. 
ببینم فردا چه میکنم:D

اعصاب من: موفق باشید

بله اولش سخته ولی با تمرین و بعبارتی مبارزه با نفس میشه

نفس مبارزه میکنه میگه بابا اینجوری سنه مامان بزرگا شدی ولش کن

میفهمم

خیلیا هستند به من میگند بهت میاد دهه شصتی باشی با این قیافت ولی برام الان دیگه چندان مهم نیست این حرفا!

همون نماز رو هم که شما می فرماید دستوره رو خوب بعضیا نفسشون و شیطان انقدر برشون مسلط شدند که مفهوم دستور رو تو دین نمی فهمند.

 

یا مثه اون اقایی که در مورد اثبات خدا باهاش تو وبلاگ بحث و جدل میکردم اخرش تو جواب نظرم واسه تایید خدا که به یه مرحله ایی رسیدیم که گفتم خدای خدای همه اون خدایا باید یه موجودی باشه که از قبل بوده

اومدتو جوابم چند تا ایه از قران گذاشت گفت این اینجوریه اون اونجوریه در صورتی که نه دانشمندا اینطور میگن اگه اینا رو واسم حل کنی خدای شماها رو قبول میکنم

بهش میگم ایه اسمان و زمین و دانشمندا و اصلا پذیرش قران از طرف تو چه ربطی به عدم قبول وجود خدا داره

دوباره بهانه اورد

اینها اوناییند که شیطان و نفس کامل بهشون مسلط شدند

نباس بهشون پا داد

کم کم میان جلو

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۱۱

نظرات (۹)

۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۹ کوثر متقی
چرا تایید نمیخواد نظرات‎:-o
‎:-(‎

برای اینکه بحث بشه تایید ذاشتم ولی بجاش مطالب رمز میخاد
سلام عرض میشه خدمت شما دوستان گل
خانم آریانا من اهل نصیحت نیستم
ولی شما به دل خودت نگاه کن
به دینت
به خدات
به پیامبرانت
مسلما تمام چیز هایی که اونا گفتن دلیل داره
من الان خیلی توضیح بدم شاید کسی که تجربه نکردتش نفهمه چی میگم
ولی ببین دوست گلم
منم یه زمان مثل شما بودم
ولی سر یه قضیه ی خیلی مهم که برام پیش اومد تصمیم گرفتم که دیگه چادر سر کنم و حجابمو خوب کنم
این چادر فقط موهامو نپوشوند بلکه از خیلی از گناه های دیگه هم منو حفظ کرد
موقع غیبت که میشه یه نگاه به چادرم میکنم و میگم این چادر حرمت داره از نسل فاطمه ی زهراست
و سعی خودمو میکنم تا این عیب هایی هم که دارم پوشونده بشه.
التماس دعا دوستان
ولی خواهشن تکلیف رو مشخص کنید بالاخره بیان یا رز بلاگ؟

ممنون!
فعلا بیانیم!
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۹ بچه شیعه غدیر
عزیزکم
به این فک کن که خیلیا لیاقت دیدن زیبایی شما رو ندارن
وقراره زیبایی تون مخصوصه یه نفر باشه!!
خوب شد این بحثُ گذاشتین یه چیزی یادم اومد.
راجع به بعضی از زینت های امروزی و آرایش ها مسئله ی عُرفُ مطرح میکنن.
مثلا درباره ی نوع پوشش آقایون میگن اگر فلان لباسُ عرف میپسنده و از نظر اون لباس بدی نیست ایرادی نداره.
یا مثلا سرمه ی چشم زمان پیامبر جز عرف محسوب میشده و زینت نبوده.
با یه خانوم طلبه هم صحبت میکردم نظرشون همین بود.
خب با این وجود تعیین ملاک ها سخت میشه.
من وقتی میرم بیرون تقریبا همیشه خط چشم و کمی هم ریمل میزنم. الان این از نظر شما مشکلی داره؟؟!! این مورد واقعا کنارگذاشتنش سخته.
بعید میدونم بتونم با این قضیه کنار بیام. حتی اگه بفهمم اشکالی هم داره بازم سخته واسم.

من چکاره ام که بخوام بگم مشکل داره یا نه!
اما صحبت کلی که میتونم از روی نظر خودم بگم اینه که آدم نباید به چیزی دل بسته و وابسته بشه! تا اگر زمانی مجبور به ترک آن شد، براش سخت نباشه و راحت دل بکنه!
فرض کنید من وشما عملی رو داریم انجام میدیم که بقول شما بهش وابسته ایم و نمیتونیم ترکش کنیم، اگر ان شاءالله فردا امام زمان اومد و ازش پرسیدیم این کار من چه حکمی داره، اگه ایشون بفرمایند مشکل داره و ترکش کن باز میگی نه!
یعنی به حرف امامت عمل نمی کنی؟

فقط چیزی که شنیدم اینه که آرایش برای نامحرم مشکل داره!

سعی کنید کم کم دیگه انجامش ندید!
اختیار دارین.
حرفتونو قبول دارم اما اول اینکه دقیقا نمیدونم حکم خط چشم چیه. چون بعضی جاها خوندم چون عرفه مشکلی نداره.
نمیدونم چیزی به عنوان مبحث تنها مسیر شنیدین یانه؟ سلسله مبحث استاد پناهیانه.من همه ی چهل جلسه شو گوش دادم.
الان دوره ی دیدشو شروع کردم.
با اون مبحث با خیلی از چیزایی که مطابق نفسم بوده مبارزه کردم اما نمیدونم چرا با این یکی نمیتونم کنار بیام!
شرمنده م ک انقد ضعیف النفس شدم اما نمیشه.
دلم میخواد ولی ...

سلام
اگه مبارزه با نفس اسون بود که پیامبر بهش نمی گفت جهاد اکبر!
معنی عرف بنظرمن بعضی جاها جهت پیچوندنه
معذرتمیخام خطابم به شما نیست
ولی در کربلا هم عرف جامعه با یزید بودند!
سلام
جالبه تو کتابی ک داشتم نوشته بود و من ندیده بودم!
فهمیدم مشکل داره. البته از نظر مرجع من.
کارم سخت شد :(

با ریاضت و تشویق خودتت به ترک میشه
امیدوارم ...

و من یتوکل علی الله فهو حسبه!
محمد(ص)،علی(ص)،فاطمه(س)،حسن(ص)،حسین(ص)

حرفی برای گفتن نداشتم،اما چون سر زدم گفتم یه چیزی هم از خودم به جای بزارم.
و دلیلم از نوشتن نام این عزیزان این بود که
گناه بعدی میتونه نگاه باشه
خیلی از ما تا گناه از طریق چشم رو میشنویم اولین چیزی که به ذهنمون میادش اینه که
نگاه کردن به نامحرم حتما به شکل متفاوتی وگرنه نگاه های معمولی که گناه نداره!
:)
پیشنهاد میکنم به دوستان که قبل از قضاوت در مورد حرفام یه بار سعی کنند که سرشونو بندازن پایین و سعی کنن که در طول یک روز اصلا به نامحرمشون نگاه نکنند تا حد ممکن
و حسشون رو در شب با حس شب های دیگشون که در طول روز خیلی عادی به نامحرو نگاه میکردن مقایسه کنند،بعد هر قضاوتی که دوست داشتن انجام بدن.
گناه بعدی از طریق نگاه این هستش که
به نوشته هایی نگاه کنیم که خوب نباشه
مثلا من اسم این عزیزان رو اینجا گذاشتم
خواه ناخواه نگاه خیلی از شماها به اسم این عزیزان خواهد افتاد و حتی آیات قرآن
شخصی رو میشناسم که چشم هاش آستیگمات هستش( یا آستیگماتیسم)
یعنی در حالت خیلی خوبش و اینه که وقتی به نوشته ها نگاه میکنی اینه که امکان سر دردت خیلی هستش و حتی نور آفتاب اذیتت میکنه
از این فرد شنیدم که نوشته های قرآن رو وقتی میخونند بر خلاف نوشته های دیگه اصلا چشم هاشون درد نمیگیره
اصلا حال بدی که بعد از نگاه کردن به هرنوشته ای بدون عینک بهش دست میده،وقتی بدون عینک قرآن میخونه اصلا اینطوری نیست.

ببخشید که باز اومدم و پر حرفی کردم
ولی باید این توضیحات رو میدادم تا بدونین حتی نگاه کردن به اسم این عزیزان خالی از لطف نیست.

التماس دعا دوستان:)

۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۷ سوده همدانی
سلام
ممنون از مطالب خوبتون
با تفکیک گروههای خانم و آقا کااااملااا موافقم

درنظر داریم که اگه دوستان همچنان مشتاق باشند و کارای کمپین هم رو روال بیافته این کار رو انجام بدیم!
ممنون از نظرتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کلیه حقوق این وبلاگ متعلق به [ یک روزِ بدونِ گناه ] می باشد ; ویرایش شده با توسط پلاک هفت