کمپين يک روز بدون گناه

یک روزِ بدونِ گناه

یک روزِ بدونِ گناه

بی شک می نگری ای خدای من
از خوفت، جریان اشکم را
و از ترست، پریشانی دلم را
و از هیبتت، لرزش اعضایم را
این همه شرمساری من به خاطر سوء رفتار من است،
و به همین خاطر از شدت زاری به درگاهت، صدایم فروخفته
و زبانم از راز و نیاز با تو بازمانده ... (قسمتی از دعای 16 صحیفه سجادیه)

در اینجا گرد آمده ایم تا با همکاری و همراهی یکدیگر قدمی برداریم به سوی معبود خویش. می دانیم دانستن بیشتر، مسؤولیت بیشتر به همراه دارد و ندانستن، عذاب. پس با امید به فضل و رحمت پروردگار عالمیان به سوی دانایی قدم برمی داریم، شاید جزءِ رستگاران قرار گیریم.
دوست عزیزم با خواندن پست های این وبلاگ یا به نیازمندی ما پی خواهی برد و یا به ناآگاهی خود. در حالت اول مسلمانی ما ایجاب می کند که به اعضای وبلاگ در راه رسیدن به هدفشان کمک کنیم و در حالت دوم دانسته های جدیدمان، مسؤولیت های جدید را به همراه خواهد داشت.

اگر دوست دارید در این مسیر با ما همسفر شوید، کافی است یک یاعلی بگویید...

ما به آمدن مردی از جنس باران سخت امیدواریم.
شاید او نیز به یاری ما امیدوار شود...

و العاقبه للمتقین

سلام بر اساس نتایجی که دیروز تو جدول دیدیم، گناه غیبت در صدر جدول بود و قرارشد این هفته روی غیبت صحبت کنیم.

در این پست به صورت ناشناس بیایید با هم بحث کنید و از تجربیات راه حل ها و راه کار ها ترک غیبت بگید!

به نظر من برا ترک یه گناه باید ببینیم دلیل روی آوردن ما به آن گناه چی هست و بعد این خصیصه درونی که ما رو به غیبت ترغیب میکنه رو بیایم برا کنترلش راهکار بدیم و بگیم چه جوری باهاش برخورد کنیم بهتر هست و جواب موثرتری میده!

برا شروع مناظره (نظر گذاشتن) این سوال رو مطرح می کنم:

براساس تجربه شخصی خودتون، چه اتفاقی میافته یا بهتر بگم چی میشه که شروع به غیبت می کنید؟

+در پست قبل هم کمپینی عزیزمون، ام اسی خوشبخت مطلبی رو به عنوان نظر در مورد غیبت گذاشته بودند که من الان در اینجا به عنوان اولین نظر با نام خود ایشون میذارم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۰۷

نظرات (۳۱)

۰۷ آذر ۹۴ ، ۰۱:۲۴ ام اسی خوشبخت
با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از دوستان فعال که زحمت می کشندوای از این غیبت ...توصیه های امام علی(علیه السلام) حتما میتونه راه گشا باشه:

خطبه 140-در نهى از غیبت مردم

پرهیز دادن از غیبت و بدگویى به کسانى که گناه ندارند، و از سلامت دین برخوردارند، رواست که به گناهکاران ترحم کنند، و شکر این نعمت گذارند، که شکرگزارى آنان را از عیبجویى دیگران باز دارد، چرا و چگونه آن عیبجو عیب برادر خویش گوید؟ و او را به بلایى که گرفتار است سرزنش مى کند؟ آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه او را بخشید و گناهان او را پرده پوشى فرمود؟ چگونه دیگرى را بر گناهى سرزنش مى کند که همانند آن را مرتکب شده! یا گناه دیگرى انجام داده که از آن بزرگتر است؟ به خدا سوگند! اگر خدا را در گناهان بزرگ عصیان نکرده و تنها گناه کوچک انجام داد، اما جرات او بر عیبجویى از مردم، خود گناه بزرگترى است. اى بنده خدا، در گفتن کسى شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد، و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید براى آنها کیفر داده شوى، پس هر کدام از شما که به عیب کسى آگاه است، به خاطر آنچه که از عیب خود مى داند باید از عیبجویى دیگران خوددارى کند، و شکرگزارى از عیوبى که پاک است او را مشغول دارد از اینکه دیگران را بیازارد.

خطبه 141-درباره نهى از غیبت

پرهیز از شنیدن غیبت اى مردم! آن کس که از برادرش اطمینان و استقامت در دین، و درستى راه و رسم را سراغ دارد، باید به گفته مردم درباره او گوش ندهد، آگاه باشید! گاهى تیرانداز، تیر افکند و تیرها به خطا مى رود، سخن نیز چنین است، درباره کسى چیزى مى گویند که واقعیت ندارد و گفتار باطل تباه شدنى است، و خدا شنوا و گواه است، بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. شناخت حق و باطل (پرسیدند، معناى آن چیست؟ امام (ع) انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود) باطل آن است که بگویى شنیدم، و حق آن است که بگویى دیدم.

حکمت 454

غیبت کردن تلاش ناتوان است.


منبع: سایت تبیان

این هم متن عربی و ترجمه دقیق مطالبی که از نهج البلاغه گذاشتم:http://www.erfan.ir/farsi/nahj/nsm_proj/nahgol/display/display.php?Vr_page=309

غیبت نکردن برام سخت نیست تقزیبا، مشکل من آینه که اطرافیانم زیاد غیبت میکنن ، و من همیشه نمیتونم مانعشون بشم :(
قبلا اصلا غیبت نمی کردم اما وقتی بهم کلی حرف های بد زده می شد و به هیچ کس نمی گفتم به خودم فشار میاوردم بدون این که کسی بدون چرا بد اخلاق می شدم و اطرافیان هم با من بد می شدن و در نهایت این فشار ها باعث افسردگیم شد! و نیاز به یه دوره درمان یک ساله
ازون وقت دیگه بی خیالم یعنی هرچی مقاومت میکنم بعد میترسم دوباره مشکل پیش بیاد
یعنی سعی میکردم یه گناه که همون غیبت نباشه اما بی احترامی پیش میومد و...
من معمولا توی غیبت ها شنونده ام . از غیبت کردن بدم میاد و  غیبت شنیدنم سه  علت داره : 1- یا واقعا به شنیدن غیبت علاقه ندارم ولی چون اون فردی که داره غیبت می کنه داره با من حرف می زنه و ترک کردن اون جا باعث دلخوری اون فرد میشه معمولا می شینم و با اکراه گوش میدم و فقط سکوت می کنم . 2- یا شنیدن  غیبت برام شیرینه و کنجکاوی درباره ی صحبتی که زده میشه منو تو جمع نگه میداره . 3- و زمانیکه منزل شخص دیگه ای مهمون هستیم و امکان ترک کردن محل نیست . 


۰۷ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۹ ام اسی خوشبخت
ممنون که این مطلب رو به اینجا انتقال دادید :)

دلایل غیبت و شروعش:
1- کنجکاوی بی جا
2- وقتی حس میکنیم بهمون ظلم شده و به جای اینکه شکایت رو پیش خدا ببریم پیش بنده خدا میبریم
3- فرد غایب رو بالاتر از خودمون میبینیم و با پررنگ کردن نقاط ضعفش میخواییم در نظر مردم کوچیکش کنیم
4- گاهی هم قصد اصلا غیبت نیست و نقل یک ماجراست اما از اونجایی که حرف حرف میاره! صحبت طولانی میشه و بدی های اشخاص درگیر در ماجرا هم گفته میشه

یکی از بهترین راهکارهایی که من دیدم و نتیجه اش هم عالی بوده مربوط به یکی از دوستانم بود که به جز اینکه غیبت نمیکرد، غیبت هم نمیشنید، و اون راهکار ساده این بود که اصلا در مورد اشخاص صحبت نمیکرد و اگر جایی بود که در مورد شخصی صحبت میشد(نه لزوما غیبت) اول هشدار میداد که لطفا در موردش صحبت نکنید، اصلا چه لزومی داره در مورد این شخص صحبت کنیم؟ و بعد اگه میدید صحبت همچنان ادامه داره اون محل رو ترک میکرد

دوستان در مورد هر کدوم از این موارد اگر راهکاری دارید بفرمایید
مواردی که گفتم لزوما خودم مرتکب نشدم، اما اطرافم بسیار بسیار زیاد دیدم مخصوصا مورد 3
من خودمو میتونم کنترل کنم . اما بقیه رو نه 
خود به خود خیلی غیر مستقیم وارد غیبت کردن میشم...بعدشم یادم میره
وقتیم که یادم میاد که کار از کار گذشته ...:(
سلام دوستان
خیلی ممنون از مشارکتتون
من هم به دلیل اینکه نظر شخصیم ررو قاطی این بحث نکنم و خودمم گناهکارم و نمیتونم راهنمایی کنم برا نظرات پاسخی نمی نویسم
و دلیل دیگه اش هم همون دلیلیه که تو وبلاگم نوشتم (پایان نامه)
مو فق باشید
منم ناشناس برا این جور پستا نظر گداشتم و میذارم و خواهم گذاشت
(:)
برای اینکه غیبت نکنم کلا از کسی صحبت نمیکنم! هیچوقت نمیگم فلانی اینطور تصمیم گرفته یا اینطور کرده! کلا هیچ خبری از هیچ کسی به دیگری نمیدم چون معمولا تهش به غیبت میرسه. یعنی تلاشم حذف بقیه در صحبتهای روزانه مه که خییییییییییییییلی کمک کننده ست و باعث میشه آدم دیگه اصلا به کسی فکر نکنه که بعد بخواد درموردش چی بگه!
اما مشکل از اینجایی شروع میشه که کسی واقعا به آدم بد میکنه و آدم انقدر دلش پر میشه که نمیتونه ماجرا رو برای کسی تعریف نکنه و همدلی نطلبه! اینجاشو دیگه نمیدونم باید چه کرد! چون واقعا خودم نمیتونم وقتی یکی در حقم ظلم میکنه به کسی نگم! ظلم واقعی ها! نه اینکه برم بگم منو دید سلام نداد یا روشو برگردوند! وقتی ظلمش افراطی بشه معمولا لب به شکایت می  گشایم! :( اون هم برای یک یا دو نفر که معمولا راهنماییم میکنن که چه بکنم اما خب همونم غیبت محسوب میشه دیگه!
نکته ی سوم هم اینکه واقعا نمیدونم چطور میشه جلوی غیبت بقیه رو گرفت! من به نزدیکانم گفتم که از هیچکسی صحبت نکنیم اما خیلی سخته جلوگیری از غیبت بقیه علی الخصوووووووووووووووص بزرگترها! مگه میشه بحث رو عوض کرد؟ حالا با همسن و سالا میگیم بابا بی خیال فلانی بیاین حرف خودمونو بزنیم اما وقتی مثلا مادری، مادربزرگی پدری میشینه به درددل (شما بخوانید غیبت) از بقیه مگه میشه ساکتش کرد واااااااااااای! من بدجور تجربه دارم از شکست!
به نظرم اینکه یکی فرد غائب رو بزرگتر از خودش ببینه و بخواد با غیبت نقاط ضعفشو پررنگ کنه که بکشش پایین نوعی خباثته نه غیبت! غیبت هم هست ولی فراتر از غیبته!! :|
به نظرم مشکل همه ی ما غیبت شنیدنه! خدایی من یکی که نمیتونم به کسی بگم غیبت نکن مخصوصا اگر بزرگتر باشه یا شروع به درددل کرده باشه! نه میشه محل رو ترک کرد و نه میشه چیزی گفت! اگر دسته جمعی باشه که میشه به بهانه ی دستشویی یا هرکاری محل رو ترک کرد و بعد از مدتی برگشت اما وقتی شخصا مخاطب غیبت هستی سخت میشه کاری کرد!
از امام خمینی خونده بودم که به شددددددددددددددددددت برخورد می کردند و می گفتند الان شیطان در این خانه حضور داره!! :|
۱۲ آذر ۹۴ ، ۰۵:۰۳ آریانا م.ف
وقتی با دوست صمیمم میشینیم کنار هم و حرفی گاهی واسه گفتن نداریم راجب هم کلاسیامون غیبت میکنیم:d
به نظرت ایناهم گناه محسوب میشن؟
همیشه بهش میگم بهترین دوستا میشن دشمنای اخرتمون یعین انقدر غیبت میکنیم. نمیدونم چی بگم والا من فقط در همین زمینه غیبت میکنم
سلام
فکر می کنم تمرین سکوت جواب بده.
این طوری که مثلاً روزی 14 مرتبه، لحظه ی حرف زدن، اون حرفو نزنیم(بخوریم).(هر حرف غیرضرور نه فقط غیبت ها) این کار کمک می کنه که قبل از حرف زدن فکر کنیم. به این ترتیب علاوه بر غیبت خیلی از مشکلات دیگرمون هم  حل می شه.

باسمه تعالی

سلام

با اجازه ی دوستان نظرات رو جمعبندی می­کنم.

دوست عزیزمان آقای "ام اسی خوشبخت" دلایل غیبت رو به چهار گروه زیر تقسیم نموده­اند.

الف) کنجکاوی بی­جا(یکی دیگر از دوستان نیز در این مورد با ایشان هم­عقیده هستند)

ب) مظلوم واقع شدن(دو نفر دیگر از دوستان در این مورد با ایشان هم­عقیده هستند)

پ) حسد ورزیدن(یکی دیگر از دوستان این انگیزه از غیبت را نشانه­ی خباثت دانسته­اند)

ت) پرحرفی(دو نفر دیگر از دوستان نیز این عامل سبب غیبت کردنشان می­شود)

دلیل دیگری نیز در میان نظرات عامل غیبت بیان شده است.

ث) اطرافیان(پنج نفر از دوستان عدم توانایی در کنترل اطرافیان را عامل غیبت دانسته­اند)

دوستان به سه دلیل مختلف دچار این عامل می­شوند:

1-    ترس از بی­احترامی و ناراحت شدن طرف مقابل

2-    عدم توانایی نسبت به ترک محیط

3-    بی­فایده بودن تذکر

راهکارهایی را نیز دوستان مطرح نموده­اند:

1-    تذکر پیرامون صحبت نکردن در مورد اشخاص

2-    ترک محیط

3-    برخورد مستقیم(فراتر از تذکر، دستور)

4-    فکر و تأمل قبل از صحبت

معذرت از دوستان به خاطر رعایت نشدن نیم فاصله ها
سلام
با توجه به جمعبندی دو تا سؤال بدون پاسخ مونده:
1- وقتی بهمون ظلمی شده، چی کار کنیم؟ غیبت بکینم؟ غیبت نکنیم؟
2- وقتی اطرافیانمون غیبت می کنند و ما هم به هر دلیلی توی اون جمع گرفتاریم، چی کار کنیم؟
سلام
باتوجه به لینک زیر یکی از موارد جواز غیبت شکایت مظلوم از ظالم است.
http://www.erfan.ir/farsi/14168.html
اما من فکر می کنم، کسایی از دست یه نفر عصبانی می شن و نمی تونن جلوی خودشونو بگیرن، بهتره برای یه کسی درد دل کنن که اون شخص رو نشناسه. این طوری هم سبک شدن، هم غیبت نکردن.
البته در این صحبت نشانی های فرد هم نباید به گونه ای داده بشه که برای فرد شنونده قابل شناسایی بشه.

استاد صفایی حائری در کتاب چهل حدیث امام حسین(ع) در صفحات 121و 122 پیرامون چیستی غیبت چنین می­ نویسد.

این آفت گسترده را با نصیحت و تأکید نمی­ توان درمان کرد، باید تحلیل نمود.

غیبت با دهان از دیگران کم کردن و از آنها کندن است. غیبت این است که تو به گونه­ ای از کسی حرف بزنی که در نظر مخاطب تو، او شکسته شود و حقیر و خفیف گردد.

پس آنجا که تو از آن کم نمی­ کنی که بر او می­ افزایی حتی اگر راضی نباشد، غیبت نیست، همان­ طور که اگر مخاطب تو مطلع باشد و با عیب دوست تو در چشم­ ها و گوش ­ها آشنا باشد، باز غیبت نیست.

غیبت این است که برادر غائب خود را برای مخاطب خود بشکنی و خفیف و حقیر بنمایی.

سلام

استاد صفایی حائری در بیان چگونگی مقابله با غیبت در ادامه چنین می نویسند.

عامل مؤثری که هرکس را مهار می­ زند، محبت است، تو کسی را که دوست داری و به خودت منسوب می­ دانی، تحقیر نمی­ کنی، حتی از مشکلات فرزند خودت، دوست نداری که دیگران را آگاه کنی و حتی دوست نداری که آنها آگاه بشوند، چون حقارت شخص محبوب و منسوب به تو از دو جهت بر تو گران می­ آید، از جهت نسب با تو و از جهت محبت و علاقه­ ی تو.

همین است که در آیه 12 سوره حجرات برای تکلیف غیبت، بر عنصر ایمان و عشق و بر عنصر اخوت تکیه می­ کند. عشق به خدا تو را با دیگران که با او پیوند دارند، پیوند می­ دهد و همین ایمان، اخوت و نسبت را به وجود می­ آورد. چون آنها که از جام محبت خدا سرشار شده­ اند حتی اگر از یک پستان ننوشیده باشند و زیر یک سقف نخوابیده باشند، برادر هستند و منسوب هستند.

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ (حجرات 12)
ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید ، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز ( در کار دیگران ) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند ، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! ( به یقین ) همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است!
عجب این صحبت آقای حائری قشنگ بود! درسته اگر آدم از محبت سیراب باشه غیبت نمیکنه.
حالا بعضی وقتها ما از یکی که دوستش داریم پیش یکی دیگه گلایه میکنیم! مثلا من شده که از خواهرم پیش مادرم گله کرده باشم مثلا البته! اینم غیبته؟!

چون حس میکنم طرفم زیادی گنده شده باید ضعفاش پررنگ بشه.(الکی شاخ شده)
وقتای بیکاری هم شنونده خوبی ام
یاعلی
سلام
اگر مادرم بد برادرم را نزد من بگوید غیبت محسوب می شود یا خیر؟
پاسخ: غیبت است.
(http://www.sistani.org/persian/qa/0981/)

خدمت حضرت حجت الاسلام و المسلمین، حاج آقای جاودان؛ سلام علیکم. اگر پدر و مادر،به غیبت اشخاص بپردازند،فرزند، تا چه حد مجاز به نهی کردن آنها و دفاع از شخص غایب خواهد بود؟آیا دلگیر شدن آنها از این برخورد فرزندشان،وظیفه ی فرزند را کمتر می کند و آیا در صورت عدم توجه والدین و ناراحت شدن آنها، وظیفه از او ساقط می گردد؟ با تشکر-ملتمس دعا

حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند:

سلام علیکم و رحمة الله

اگر پدر و مادر غیبت بکنند بایستی آنها را از اینکار نهی بکنید و از مومن غایب باید دفاع بکنید البته با کمال ادب و اخلاق و با اظهار کوچکی و تواضع . دلگیر شدن آنها چون بخاطر گناهی است که می کنند مشکلی ندارد. در هر صورت شما وظیفۀ مقابله با گناه و دفاع از مومن را دارید.

اگر آنها به دفاع شما اعتنا نمی کنند و ادامه می دهند بایستی از مجلس آنها برخیزید.

اما همه کارها را باید با فکر و محاسبه انجام دهید که دلگیری و ناراحتی بوجود نیاید.

 

منبع مطلب فوق
http://new.javedan.ir/selected_questions/1388/11/05/index.html:id=572
اما پاسخ سؤال
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ(سوره بقره، آیه 165)
«و برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى [براى او] برمى‏ گزینند، آنها را چون دوستى خدا دوست مى‏ دارند و کسانى که ایمان آورده‏ اند شدیدترین محبت آنها برای خداوند است و کسانى که ظلم نموده‏ اند اگر مى‏ دیدند هنگامى که عذاب را مشاهده می کنند، که همانا قوت تماماً برای خداست و همانا خداوند سخت‏ کیفر است.»
در واقع آنجا که استاد می گوید «عشق به خدا تو را با دیگران که با او پیوند دارند، پیوند می­ دهد و همین ایمان، اخوت و نسبت را به وجود می­ آورد. » این عشق عاملی می شود که ما به خود اجازه ندهیم از کسی کم کنیم، زیرا «غیبت این است که برادر غائب خود را برای مخاطب خود بشکنی و خفیف و حقیر بنمایی» و همچنین از آنجا که خداوند متعال ستارالعیوب است، دوست ندارد مؤمنین جز این باشند.
به زبان ساده تر همان طور که محبت خویشاوندی مانع از کم کردن برادر نزد غریبه ای می شود، محبت به خداوند نیز می تواند مانع از کم کردن خواهر نزد مادر شود، زیرا خداوند متعال از هر کسی به ما نزدیک تر است.
۱۹ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۰ ام اسی خوشبخت
سلام بر دوستان عزیز
با تشکر از همه دوستان به ویژه دوست عزیزمون اهل کسا، بسیار استفاده کردم از مطالبتون
سلام
خواهش می کنم

حضرت ادریس(علیه السلام) فرمود: اگر کسی در بدو ورود به مجلسی بگوید "بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد" ، در آن مجلس غیبت نمی شود؛ خداوند از این ذکر، ملکی می آفریند که اگر کسی بخواهد غیبت کند، او را منصرف می کند.

با اجازه­ ی دوستان مجدداً نظرات رو جمعبندی می­ کنم.

قبل از هر چیز از نظرات دوست عزیزمان اهل کسا تشکر می­ کنم.

با توجه به جمعبندی قبلی، دو سؤال اساسی مطرح شد.

1-    هنگام مظلوم واقع شدن چه باید کرد؟

دوست عزیزی در پاسخ این سؤال فرموده­ اند که غیبت در این مواقع ایرادی ندارد، اما حتی­ الامکان پشت سر افراد به صورتی صحبت شود که هویت آن فرد برای طرف مقابل مجهول باقی بماند.

2-    در مواقع غیبت شنیدن چه باید کرد؟

الف) با توجه به نظر حاج­ آقا جاودان در این مواقع از تکنیک ­هایی مانند طرفداری از طرف مد نظر و بیان حسن­ های او، عوض کردن بحث، پرت کردن حواس افراد توسط ابزار موجود(مانند تلویزیون) و ... استفاده شود. اگر هیچ کدام از این راه­ ها پاسخگو نبود، ناراحت شدن طرف مقابل ایرادی نداشته و باید تذکر مستقیم داد. در صورتی که تذکر نیز فایده­ ای نداشت، باید محیط را ترک نمود.

ب) بیان ذکری که حضرت ادریس توصیه نموده­ اند.(بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد)

همچنین در نظرات اخیر با تعریف غیبت آشنا شده و متوجه شدیم که تقویت محبت به خداوند متعال می تواند در این امر بسیار راهگشا باشد.

سلام
منبع مطلب فوق کتاب مصباح الهدی صفحه ۳۷۱ است. این کتاب مجموعه سخن های عارف واصل حاج آقا دولابی می باشد.
خواندن این کتاب، محبت به خداوند متعال رو تقویت می کند. به نظر من کتاب خیلی خوبیه.
در محضر آیت الله مجتبی تهرانی
انَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ لِمُوسَى هَلْ عَمِلْتَ لِی عَمَلًا قَطُّ» 
خداوند به موسی گفت آیا تا به حال کاری برای من انجام داده‌ای؟
حضرت موسی که پیغمبر مرسل است، گفت: 
«قَالَ صَلَّیْتُ لَکَ»؛ برای تو نماز خوانده‌ام. 
«وَ صُمْتُ وَ تَصَدَّقْتُ وَ ذَکَرتُ لَکَ»؛ روزه گرفتم، صدقه دادم و ذکر گفتم. 
«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَهُ: أَمَّا الصَّلَاةُ فَلَکَ بُرْهَانٌ»؛
خداوند فرمود نمازی که خواندی دلیل این است که تو دین داری و مسلمانی.
«وَ الصَّوْمُ جُنَّةٌ»؛ روزه هم سپری است که در جهنم نروی.
«وَ الصَّدَقَةُ ظِلٌّ»؛ صدقه ‏هایی هم که دادی برای این است که در روز قیامت زیر سایه ‏بان آنها قرار بگیری و از حرارت روز قیامت که می‏گویند چه‌قدر زیاد است و طولانی، در امان بمانی.
«وَ الذِّکرُ نُورٌ»؛ ذکر هم که برای این است که نورانیّت پیدا کنی.
«فَأَیَّ عَمَلٍ عَمِلْتَ لِی»؛ چه‌کار برای من کردی؟
حضرت موسی در پاسخ درماند.
«قَالَ مُوسَى دُلَّنِی عَلَى الْعَمَلِ الَّذِی هُوَ لَکَ»؛ عرض کرد خدایا، خودت مرا راهنمایی کن
تا من آن را انجام دهم.
«قَالَ یَا مُوسَى هَلْ وَالَیْتَ لِی وَلِیّاً»؛
خداوند فرمود ای موسی! آیا پیوند دوستی با دوستان من برقرار کرده‌ای؟
یعنی آیا شده که به خاطر من کسی را دوست بداری؟ رفاقت برای خدا و رابطه برای خدا، عملی است که برای خدا است. قطع رابطه برای خدا هم هست که آن هم باید باشد.
«وَ هَلْ عَادَیْتَ لِی عَدُوّاً قَطُّ»؛ آیا با کسی به خاطر من قطع رابطه کرده‌ای؟ 
«فَعَلِمَ مُوسَى أَنَّ أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّه»
پس موسی دانست که بافضیلت‌ترین عمل، دوستی برای خدا، و جدایی برای خدا است.
دقت کنید که تعبیر روایت داشت: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ» بالاترین عمل این است.
خیال نکنید که دوستی یک چیز خیلی ساده‏ است! اصلاً و ابداً این‌طور نیست.
دوستی برای خدا و دوستی در راه خدا از همه اعمال خیر، برتر است
و ارزشش نزد خدای متعال، از همه آنها بالاتر است..
وقتی از کسی ناراحت میشم و کاری ازم بر نمیاد برای خالی کردن حرصم غیبت میکنم....
دلیل اصلی عیبت همه ی ماها هم همینه....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کلیه حقوق این وبلاگ متعلق به [ یک روزِ بدونِ گناه ] می باشد ; ویرایش شده با توسط پلاک هفت